Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-04-29@12:46:33 GMT

بنای تمدن اسلامی توسط ایرانیان شکل گرفت

تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۸۷۹۸۶

بنای تمدن اسلامی توسط ایرانیان شکل گرفت

به مناسب حلول سال جدید دکتر هادی انصاری عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران و پژوهشگر تاریخ اسلام در یادداشتی اختصاصی برای مبلغ به بررسی «نقش ایرانیان در حفظ میراث اسلام و فرهنگ اسلامی» پرداخته است که در ادامه می خوانیم:

بدون تردید اسلام، میراثی که از پیامبر گرامی به جای ماند، یکی از عناصر اصلی و سازنده هویت امروز ماست؛ به گونه ای که وقتی از فرهنگ ایرانی اسلامی سخن به میان می آید، منظور آن نظام فرهنگی است که عناصر دیگر را نیز در خود می گنجاند، زیرا ملاک خودی بودن در این فرهنگ، انطباق پذیری آن با ارزش های توحیدی یا دست کم عدم مباینت با آن است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ایرانیان به عنوان حلقه واسط، در تفکیک اسلام از عرب و سازگاری اندیشه های ایرانی و اسلامی و ارتقا و اعتلای آن نقش مهمی ایفا کردند و گذشته باستانی را با دین جدید پیوند زدند؛ به گونه ای که آمیختگی فرهنگ اسلام و ایران به حدی است که حتی برای شناخت تحولات تاریخ ایران، شناخت اسلام لازم و ضروری است.

روابط بین ایرانیان و عرب به دوران باستانی تاریخ برمی گردد

همه می دانیم که ایرانیان صاحب حکومت باستانی و تمدنی اصیل بوده و با علوم و معارف آشنایی کامل داشته اند. آنها بهره مند از دانش و ادبیاتی بوده اند همسطح با حکومت و بزرگی فرمانروایی شان؛ که از آشوریان و بابلیان ریاضیات و طبیعیات را به ارث بردند، کتابهایی در زمینه ستاره شناسی و هندسه، جغرافیا، طب، تاریخ، اساطیر و قصه و دیگر شاخه های علوم داشتند، علاوه بر آن که بسیاری از علوم سرزمین هند و یونان را به فارسی ترجمه کرده بودند.

ابن العبری مورخ می گوید: «اما ایرانیان که اهل شرف و بزرگی و عزت هستند و معتدل ترین مردمان در زندگی و بهترین آنها از حیث اقلیم می باشند. دارای امرائی هستند که در سیاستمداری و دفع ظالم و حمایت از مظلوم بهترین سیاستمداران هستند و دارای همبستگی و نظم می باشند. از ویژگیهای این قوم عنایت وافرشان به طب و ستاره شناسی است. و دارای رصدخانه های قدیمی می باشند».

ایرانیان قوی ترین ارتباط را با عربها داشتند. روزگاری طولانی با هم در تبادل و تجارت بودند در عین وقوع جنگهایی، روابط سیاسی هم بین آنها برقرار بود که به همین جهت ایرانیان در عربها، هم تاثیر گذاشتند و هم از آنان متاثر گشتند. روابط بین ایرانیان و عرب به دوران باستانی تاریخ یعنی عصر اساطیر برمی گردد. عربها قدیمی ترین ملتهایی بودند که با ایرانیان ارتباط داشتند و اولین کسی که از آنان سخن گفت فردوسی بود در اثر به یاد ماندنی اش شاهنامه. و آخرین کسانی که در پایان این حماسه بزرگ بچشم می آیند، عربها هستند. اگر اساطیر و حماسه ها را رها کنیم و به تاریخ حقیقی روی آوریم می بینیم که ارتباط بین دو ملت از زمان حکومت اشکانیان وجود داشته اما در روزگار ساسانیان فزونی یافته است. بدین معنا که هر دو ملت قبل از اسلام نسبت به یکدیگر دارای شناخت کامل و ارتباط قوی بودند.

با ورود اسلام بر ایران، تمامی موانع بین دو سرزمین از بین رفت و ایرانیان دسته دسته به اسلام گرویدند و به یادگیری زبان عربی پرداختند و به آن سخن گفتند و تا آنجا مهارت پیدا کردند که دانشمندان ایرانی تالیفاتشان را به این زبان نوشتند.

حکومت عباسیان اول صبغه ایرانی دارد که عصر تمدن زرین اسلام است

حقیقت آن است که فتح اسلامی در ایران و سوریه و مصر و عراق، تمدنهای ارزشمندی را یافت که بعدها همچنان در رشد و شکوفایی بودند. این سرزمینها، هم ادبیات خاص خودشان را داشتند و هم کتابهای علمی زیادی در آن جا یافت می شد. از طرف دیگر شرایط هم به ماندگاری ریشه های آن تمدنها (برای گروههای زیادی که از عادت و قوانین و زبانشان بهره مند بودند به شرط پرداخت جزیه) کمک کرد و طبیعی بود که روابط بین مسلمانان و مردم سرزمینهای فتح شده بزودی صورت گیرد، چه به سبب همسایگی و چه بخاطر پذیرش اسلام؛ که این مساله موجب جلب مزایای مادی و معنوی می شد. اما روابط دو جانبه فقط در سایه حکومت عباسیان اول استحکام یافت. چنان که در همین روزگار آزادی افکار نوعی حمایت رسمی برای تشویق این روابط بود. به همین جهت می بینیم که دانشمندان ایران علوم ایرانی و هندی را وارد جهان عرب می کنند.

شکی نیست که ایرانیان فعالترین عناصر اسلامی در بنای میراث جاودان عربی اسلامی هستند و راغب ترین آنها در همکاری با عرب در زمینه های مختلف علمی و ادبی؛ به طوری که در اثر این همکاری بنای تمدن اسلامی مرتفع گشت و عرب و عجم و حتی نوع بشر به آن افتخار می کند.

تاثیر فرهنگ ایرانی در فرهنگ عربی که در ایجاد آن بسیاری از دانشمندان ایرانی سهیم بودند، بخوبی آشکار است. مخصوصا در عصر عباسی اول که به عصر زرین اسلامی مشهور است و حکومت عربی در این روزگار به گسترش حکومت و رفاه زندگی می رسد و به سبب پیشرفت مادی تمدن و حیات عقلی و حرکتهای علمی، علوم در این عصر به تدوین و استحکام و استقرار روی می آورند.

مشهور است که حکومت عباسیان صبغه ایرانی دارد و خلفای عباسی بر به کارگیری ایرانیان در کارهای حکومتی شان تکیه می کردند، و این یعنی گسترش فزاینده فرهنگ ایرانی در این عصر نسبت به عصر اموی. ایجاد منصب وزارت و اسناد آن به ایرانیان هم به این امر کمک کرد.

علوم عربی به واسطه حضور ایرانیان توسعه یافت

پژوهشهای لغوی ثابت می کند که کلمه «وزیر» کلمه ای ایرانی است و وزارت موقعی به وجود آمد که نفوذ زبان فارسی محسوس گشت. مقام وزارت در حقیقت یکی از سازمانهای ایرانی است: در کتاب آداب الوزارة نکته مهمی آمده است و آن این که پادشاهان ایرانی وزیرانشان را به صورت تشریفات انتخاب می کردند و حال آن که دیگر پادشاهان چنین نمی کردند.

ایرانیان از همان عصر صحابه به علوم اشتغال داشتند. و دولتهای عرب عادتا در اوایل کارشان دانشمندان عرب را برای آموزش و آگاهی دینی مردم سرزمینهای فتح شده به آنجا می فرستادند. به واسطه همین معلمان، علوم دینی در ایران انتشار یافت و ایرانیان شروع به استفاده از آنها کردند. این اجابت، ریشه در انگیزه های دینی و دنیوی داشته است چون علم دین همان گونه که آنها را برای ادای فرایض دینی آماده می ساخت به همان نسبت از نوعی احترام بهره مندشان ساخت. علم اولین وسیله ای بود که ایرانیان آن را برای مشارکت در حکومت اسلامی قبل از بهره گیری از سیاست به کار بستند. چون حکومت اسلامی به علم اهتمام داشت و آن را در هر نقطه ای منتشر می ساخت. ایرانیان که از صاحبان فرهنگ قدیم بودند شایسته مشارکت در این فعالیت فرهنگی ممتاز بودند و توانستند توانایی و قدرتشان را در عهد عباسیان به منصه ظهور برسانند.

کثرت دانشمندان ایرانی موجب شد که عده ای گمان کنند که علوم عربی همگی به وسیله غیرعرب تدوین شده است هر چند علوم عربی به واسطه ایرانیان بهترین بهره را برد ولی حقیقت آن است که عربها در زمینه علم حالت انفعالی نداشتند و در تکوین و تدوین میراثشان سهم بسزایی داشتند و در تاریخ علم و ادب، ارزشهای درخشانی برای آنها وجود دارد که کسی نمی تواند آنها را انکار کند.

محققان همگی اتفاق نظر دارند که تمدن عرب بزرگترین تمدنی است که جهان در طول قرون وسطی به خود دیده است و فضل عرب نه تنها بر اروپا بلکه بر همه انسانها مشهود است. مثلا عربها حکومت بزرگ و گسترده ای تاسیس کردند که دیگر ملتها فاقد چنین امتیازی هستند. عرب هر جا که وارد شد امنیت و استقرار را با خود برد و ارزشهای والای تسامح و برادری و مساوات را منتشر ساخت و جهان اسلام تحت نفوذ عرب به مرکز تمدن بدل شد.

وامگیری ملتها از یکدیگر سنت حیات بشری است

واقعیت آن است که وقتی عربها در قرن هفتم میلادی از شبه جزیره برای ایجاد نهضت بزرگشان در علم قیام کردند، از تمدن ثابتی بی بهره بودند و مساله مهمتری که از آن بهره مند بودند همان علاقه به علم و دانش و قدرت استفاده از تمدنهای متفاوتی بوده که با آنها برخورد می کردند. که توانستند آن را در قالب فرهنگ عربی بریزند و در خود هضم کنند. این چنین بود که آنها از تمدنهای ایران، یونان، هندوچین و… استفاده نموده و کتابهای آنها را ترجمه کردند و توانستند بنای کامل تمدنی را پی ریزی نمایند که بدون شک عربی-اسلامی است.

این سخنی درست است که، وامگیری ملتها از یکدیگر سنت حیات بشری است و فخر از آن ملتی است که می بخشد ولی برای ملتی که از آن می پذیرد عیبی محسوب نمی شود، چون برای ملت پذیرنده نیز عزت و افتخاری است به سبب فهم و هضم و تحلیل آن. بشر، واحدی است از ابنای خویش و فرهنگ بشری هم کلی است تجزیه ناپذیر که نسل آینده به میراث نسل گذشته می افزاید.

در عصر مغول شاهد ظهور بزرگترین دائرة المعارف تاریخی به زبان فارسی هستیم که توسط مورخ ایرانی رشیدالدین فضل الله وزیر سه سلطان مغول (غازان خان، اولجایتو و ابوسعید) نوشته شده است. نام کتاب را جامع التواریخ نهاد که در نوع خود از نظر تاریخ قدیم مغول تا عصر نگارش بی نظیر است. این کتاب به معنای صحیح اولین تاریخ جهانی است و اولین مجموعه منظمی است که به تطور تاریخی هر سرزمین از اقیانوس آرام تا اقیانوس اطلس می پردازد.

مجموعه باشکوه سجاده های ایرانی تا به امروز حافظ زیبایی هنر شرقی است

اما هنرهای ایران، که در تمام بلاد اسلامی وجود داشت و شهرت جهانی یافت، دلالت دارد بر نبوغ و تعالی فکری هنرمندان ایرانی. ایران در گذر عصر اسلامی مجموعه عظیمی از هنرها از قبیل نقاشی، موزه طبیعی و البسه را در کنار هنر معماری که در مساجد و بناهای اسلامی متجلی است، برایمان به یادگار گذاشت. این بناها از حیث زیباییهای هنری و گچ بریها تزیین یافته بودند اما مساجد بخاطر منع اسلام، از مجسمه ها خالی بوده اند. هنرمندان ایرانی در نقاشی، مخصوصا زمانی که موضوعات الهامی متنوع ساخته ادبا و شاعران ایرانی مثل شاهنامه و رباعیات خیام و بوستان سعدی و دیوان حافظ رواج یافت، از دیگران سابقه دارترند.

عصر تیمور و جانشینانش از دوره های باشکوه هنر نقاشی در ایران است و پایتخت تیموریان (هرات) مرکز هنرهای زیبا بوده است، و آموزشگاههایی برای خوشنویسی و آموزش هنرمندان و نقاشان و تذهیب کاران و… در این دوره به وجود آمد. می دانیم که نقاش چیره دست ایرانی، بهزاد، در هرات در اواخر عمر تیموریان در آموزشگاههای هنری عصر خود به آموزش می پرداخته است و در دوره صفویان در ۹۲۸ ه به عنوان سرپرست آموزشگاه هنر در تبریز منصوب شده است.

عصر صفویان نیز در اصفهان دوره رواج فوق العاده بنای مساجد و بناهای شکوهمند اسلامی است که تا امروز هم نمایانگر عظمت این ملت و تمدن باشکوه آنان می باشد.

اما مساجد ایرانی که از آثار باشکوه هنر ایرانی است، موجب شگفتی غربیان از هنر اسلامی شده و در جمع آوری اطلاعات از آن با هم رقابت می کردند و به اظهارنظر در زیبایی آنها در لوحه هایشان که در قرن چهاردهم میلادی ترسیم نمودند، پرداختند. اما در حقیقت برترین چیزی که موزه های جهان عموما و موزه هنر اسلامی در قاهره خصوصا به آن افتخار می کنند، مجموعه باشکوه سجاده های ایرانی است که تا به امروز حافظ زیبایی جادویی هنر شرقی است.

این مطالب تصویر گذرایی بودند از نقش مهم ایرانیان در بنای تمدن اسلامی که در آن عرب، ترک و دیگر نژادها مثل مسیحیان و یهودیان ساکن در بلاد اسلامی سهیم بوده اند و به منزله کاخ باشکوهی است که در طول روزگار ماندگار است و می تواند دلیل بارزی بر روابط بین ملتها باشد. در پایان می توانم اظهار نمایم که تحت نفوذ اسلام، ایران توانست در جنبه‌های فرهنگی، فکری، هنری و ادبی جهان اسلام نیرویی پیش برنده باشد.و صد البته در اینجا می توان به این واقعیت نیز اشاره نمود با وجود موفقیت‌های فراوان ایرانی تبارها، آن‌ها عامل مقدار فراوانی از بی بند و باری‌ها، اباحه گری‌ها، و خوشگذرانی‌های بیش از اندازه (آن گونه که در داستان‌های هزار و یک شب آمده) بوده‌اند. به علاوه آن‌ها دچار غرور نژادی افراطی بوده‌اند. به عنوان مثال جنبش شعوبی -که در پی اثبات برتری غیراعراب بر اعراب بود- هیچ جا مانند ایران قوی نبود. در حوزه حکومتی نیز باور بر این است که جمع بین دین و سیاست در شخص خلیفه و مجازات بی‌رحمانه دگراندیشان، از روحیات جزم‌باوری و عدم مدارای ساسانیان نشات گرفته شده است.

در این راستا سخن بسیار است که بدین مقدار بسنده می نمایم.

2323

کد خبر 1745497

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: هادی انصاری تمدن ادبیات ایران دانشمندان ایران روابط بین بوده اند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۸۷۹۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرش، سفیر فرهنگی ایرانیان در دنیا/ هنرمندانی که رج به رج عشق می‌بافند

فرش ایرانی، یه عنوان یک سفیر فرهنگی در دنیاست و در بسیاری از نقاط جهان، وقتی از فرش ایرانی صحبت می‌شود، در ادامه نام فرش اصفهان است که همچون ستاره می‌درخشد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، گره به گره فرش ایرانی با طرح و نقش‌های اصیل، ارزشمند است زیرا زنان و دختران ایرانی، با ذوق و ظرافت هنری خود آن را بافته‌اند؛ درواقع پشت هر گره از آن، دنیایی از امیدواری و ناامیدی، غم و شادی و به طور کلی، داستان یک زندگی است که با زبان هنر عجین شده است.

وقتی ساعت‌ها و روزها پشت چارچوب قالی می‌نشینی و بعد کامل شدنش را می‌بینی، درست مثل یک نقاشی با رنگ‌های زیبا و طرح بی نظیر، تمام خستگی از تنت در می‌آورد و وقتی متوجه ذوق جهانیان برای داشتن این اثر می‌شوی، بیش از پیش انگیزه می‌گیری تا دوباره ساعت‌ها و روزهایت را بگذاری و فرشی ببافی که جایش زیر پا یا روی دیوار است اما در اصل، روی چشمان هنردوستان، جا دارد.

بر همین اساس فتحعلی قشقایی‌فر عضو هیئت علمی دانشگاه فرش کاشان با تاکید بر اینکه فرش، در هنرهای سنتی ما به‌عنوان سفیر فرهنگی در دنیا مطرح بوده و به‌عنوان یکی از نمادهای با ارزش ایران، همیشه زیبایی‌ها و ارزشمندی فرهنگمان را به دنیا معرفی کرده است، اظهار می‌کند: این اثر، یک روزه به وجود نیامده بلکه در طول تاریخ به آن افزوده و به این اثر ماندگار در دنیا تبدیل شده‌است؛ دوره طلایی فرش ایران، در دوران صفویه، مخصوصاً دوره شاه عباس اول با پایتختی اصفهان رقم می‌خورد و این دوره، حاصل دوره‌های قبل خود مانند سلجوقی و قبل آن است که در دوره صفوی بیشترین ابداعات و نوآوری‌ها در فرش ایران شکل می‌گیرد.

وی می‌افزاید: اصفهان با وجود ظرفیت‌های هنری که داشته، خیلی خوب با تعالی هنر و صنعت، هم‌سو شده و تبدیل به بخشی از شاخص‌های مطرح دوره خود می‌شود، به گونه‌ای که حاکمان به‌عنوان هدیه‌ای فاخر، آن را به ممالک دیگر هدیه و شکوه ساختگی خود را معرفی می‌کردند؛ امروز هم با همه محصولات متنوع هنری و غیرهنری، فرش ایرانی و فرش اصفهان به‌عنوان یک هدیه ارزشمند مطرح می‌شود؛ فرش اصفهان در یک دوره کوتاه، ضعیف می‌شود اما از اواسط دوره قاجار با وجود هنرمندان مطرح در حوزه تولید فرش دستباف و نقاشان ماهر، دوباره این هنر احیا می‌شود و در بالاترین سطح خود در دنیا دیده می‌شود.

فرش اصفهان، تجلی از دوران گذشته

عضو هیئت علمی دانشگاه فرش کاشان بیان می‌کند: در هنر ایرانی، مکتب اصفهان یکی از مطرح‌ترین مکاتب هنری مخصوصاً در حوزه نقاشی است و ویژگی فرش اصفهان این است که توانسته از آن مکتب، خارج نشود و تمام تلاشش به هم‌افزایی سنت گذشته و خلاقیت و نوآوری در دوران معاصر است؛ در واقع فرش اصفهان، تجلی دوران گذشته با نگاهی کاملاً خلاقانه و هنرمندانه است.

قشقایی‌فر با بیان اینکه در حوزه زیبایی‌شناسی فرش اصفهان، کاملاً می‌توان یک نماد ایرانی به آن اطلاق کرد، می‌گوید: در زمینه مواد اولیه تولید، فرش اصفهان، فاخرترین مواد مورد مصرف از ابریشم تا پشم بسیار ظریفی که آن را کرک می‌شناسند دارد و با استفاده از رنگرزی طبیعی، ترکیب فوق‌العاده‌ای را به وجود می‌آورد؛ وقتی فرش اصفهان را در خانه‌ها پهن می‌کنند، حس و حال طبیعت و نگاه فاخر به طرح و نقش دوره گذشته و امروز در آن دیده می‌شود؛ در واقع می‌توان گفت هنرمند اصفهانی تلاش کرده تا بهشت را به منازل کسانی که فرش دوست دارند هدیه کند.

وی با اشاره به اینکه فرش دستباف، دو بعد هنر و صنعت را با هم دارد، خاطر نشان می‌کند: در واقع هنرمند هم بعد مصرفی بودن و نیاز روزمره و هم زیبایی‌هایی که یک اثر هنری می‌تواند داشته باشد را به علاقه‌مند خود می‌دهد به نوعی می‌توان گفت که فرش دستباف، هدیه‌ای برای افرادی است که دوست دارند شادتر و با انرژی‌تر زندگی کنند زیرا فرش دستباف، خانواده را دعوت به شادی می‌کند و کسی که امید به زندگی بیشتر دارد به سمت آن می‌رود.

عضو هیئت علمی دانشگاه فرش کاشان خاطرنشان می‌کند: اصفهان یکی از مراکز مهم فرش‌بافی دنیاست که سبک‌های متنوعی از جمله فرش‌های عشایری و روستایی دارد؛ جدای از سبک شهر اصفهان، شهرهایی مثل نجف‌آباد، کاشان، نائین، شهرضا که برای خود سبک متفاوتی در این حوزه دارند؛ با این حال ظریف‌ترین فرش استان، در شهر اصفهان است که ترکیبی از چله ابریشم و نخ ابریشمی است که علاوه بر ظرافت برای علاقه‌مندان، می‌تواند به نوعی سرمایه‌گذاری از برندهایی که طی چند نسل توانسته‌اند از نظر کیفیت خود را ثابت کنند، تبدیل شود.

قشقایی‌فر با بیان اینکه افراد زیادی در اصفهان با تلاش خود فرش را در سطح جهانی حفظ کردند، اظهار می‌کند: یکی از مهم‌ترین نمادهای این شهر در حوزه هنر، فرش دستباف اصفهان است که در اکثر مناطق جهان، سبک‌های متفاوت فرش اصفهان را به خوبی می‌شناسد و تلاش می‌کنند نمونه‌ای از آن را داشته باشد.

وی ادامه می‌دهد: حتی اگر فرش دستباف، زیر پا قرار گیرد مانند یک تابلوی نقاشی است و ذات آن از ابتدا طوری طراحی شده که مثل هنر موزائیک، روی زمین کار شود؛ یک ویژگی‌اش این است که یک تابلوی پویا است که اعضای خانواده، هر روز داستان جدیدی را در آن رقم می‌زنند؛ آنچه گفتیم به لحاظ نمادین بود اما از لحاظ کارکردی، محصولی است که چه روی زمین و چه روی دیوار، قابلیت استفاده دارد و از گذشته هم همینطور بوده است؛ امروزه با توجه به تغییر زندگی‌ها، شاید جنبه تزئینی فرش، بیشتر شده باشد؛ در هر حال چقدر خوب است که قطعه کوچکی از فرش اصفهان را به‌عنوان نماد فرهنگی در خانه داشته باشیم.

قالیبافی اصفهان، جلوه‌ای از کاشی‌کاری قدیم است

فاطمه شیرسپهر، استاد دانشگاه در رشته فرش نیز در این باره اظهار می‌کند: بعد از دوران صفویه، حدود ۲۰۰ سال رکود فرش رخ داد تا در دوره ظل‌السلطان و به شکل عجیبی، احیای مجدد مکتب فرش دستباف اصفهان را داشتیم چرا که وی، اخبار دارالخلافه پایتخت را دنبال می‌کرد و با توجه به اینکه حمایت در دربار ناصرالدین شاه از هنر شروع شده بود، او نیز چنین کرد.

وی می‌افزاید: بسیاری از شگردها و فنون و تکنیک‌های دوره صفوی، فراموش شده بود و این مکتب فرش با آزمون و خطا کار خود را شروع کرد که گاهی به موفقیت و شکست منجر می‌شد تا اینکه در دوره پهلوی اول، مکتب فرش اصفهان، اسلوب خود را طوری که امروز، مکتب فرش اصفهان خوانده می‌شود، پیدا کرد و ادامه هنر صفوی شد؛ البته نه ادامه فرش آن بلکه ادامه کاشی‌کاری آن دوره شد زیرا برای بافت فرش با سبک صفوی، دیگر فرش‌های دستباف آن زمان در دسترس نبود و تقریباً همه آن‌ها دوره قاجار از ایران، خارج و به موزه‌های بزرگ خارج از کشور منتقل شده بود؛ به‌طور کلی می‌توان گفت مکتب نوین فرش اصفهان، ادامه کاشی‌کاری صفوی است که خیلی از فرش صفوی دور نیست.

فرق میان فرش دستباف و ماشینی، فاصله‌ای میان نقاشی تا پوستر است

استاد دانشگاه رشته فرش ادامه می‌دهد: همیشه، روح هنری که متأثر از زمانه است در هنر جاری است؛ رمز و راز آنکه از دل فرهنگ ایرانی و این منطقه به‌عنوان مرکز ایران وجود دارد، همیشه در دل آثار بزرگ هنری جای دارد و این، روح است که فرش دستباف را از ماشینی تمایز می‌دهد.

شیرسپهر با بیان اینکه در این رشته هر هفته و هر روز با مسائلی که گاه ضربه زننده و منفی است روبه‌رو هستیم، خاطر نشان می‌کند: هرچند گاهی هم اتفاقات خوب می‌افتد، مثل حراجی‌های بزرگ دنیا که گاهی فرش اصفهان از دوره صفوی، رکوردشکنی قیمت کرده و همه را خوشحال می‌کند اما مشکلاتی هم وجود دارد که با تحریم و مشکلات اولیه وجود دارد؛ سالی نیست که شاهد تعطیلی کارگاه‌های فرش دستباف نباشیم که دلایل به هم پیوسته مانند تغییر فرهنگ زندگی در کل دنیا دارد؛ مردم، دیگر فرش دستباف داشتن را جزو نیازهای خود دیگر نمی‌دانند، همچنین مشکلات تحریم، جابه‌جایی ارز، داد و ستد در مسائل تجارت بین‌الملل و مشکلاتی که بدنه سنتی بازار در خود دارد مثلاً مطلع نبودن از تجارت جدید و بین‌الملل، از جمله مشکلات این حوزه است، البته در بین جوانان، انرژی‌ها و استعدادهای زیادی وجود دارد که در حال کار هستند، با این حال، بدنه اصلی آن، قشر میان سال به بالا و سنتی هستند.

وی ادامه می‌دهد: حتی در نمایشگاه‌هایی بین‌الملل در خارج از کشور هم کسانی که فرش ایرانی را به خوبی می‌شناسند، از قشر قدیمی‌اند که با فرهنگ قبلی زندگی می‌کنند و ای کاش می‌دانستیم که چقدر فرش دستباف با ماشینی فرق دارد؛ در واقع مثل تفاوت پوستر از اصل یک نقاشی است، هرچند کاربرد یکسانی دارند

استاد دانشگاه رشته فرش با بیان اینکه مهم‌ترین کاری که مردم می‌توان انجام دهند، آشنا کردن فرزندانشان با شکوه فرش ایرانی است، می‌گوید: شاید می‌توان گفت که دومین پرچم ملی ما، فرش دستباف است؛ به طور کلی باید علاوه بر آموزش به فرزندانمان، با آن‌ها درباره تفاوت آثار دستی و ماشینی صحبت کنیم، بعضی خانواده‌ها، توان مالی خرید فرش دستباف را دارند اما به استفاده آثار هنری اصل، آنچه مادران و خواهران ما طی ساعات طولانی و با عشق می‌بافند، توجهی ندارند؛ امیدوارم شاهد بازگشت شکوه فرش دستباف ایرانی که در بدنه جامعه ایرانی رخنه کرده باشیم، ایرانیان ملتی صبور و قالیباف هستند و نمی‌توان تعبیر بهتری از آن‌ها داشت.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، شکوه فرش دستباف ایرانی، قرن‌هاست که پیش چشم جهانیان است و حیف است که چنین سرمایه‌ای که جزئی از هویت ماست، در خانه‌ها وجود نداشته باشد؛ امید که با تدابیر اندیشیده شده، این هنر بی مثال، دوباره به خانه تک‌تک ما بازگردد.

کد خبر 748968

دیگر خبرها

  • فرش، سفیر فرهنگی ایرانیان در دنیا/ هنرمندانی که رج به رج عشق می‌بافند
  • تصادف مرگبار اتوبوس ایرانیان در ارمنستان
  • اجرای مسلمان شدن ژوزه مورایس چه بود؟
  • اتفاقی که باعث شد مورایس مسلمان شود
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس؛ ازدواج با دختر ایرانی
  • حادثه‌ای که زندگی ژوزه را تغییر داد؛ مورایس چگونه مسلمان شد
  • جزئیات یک تصمیم پرسروصدا؛ ژوزه مورایس چگونه مسلمان شد؟
  • پشت پرده مسلمان شدن مورایس سرمربی سپاهان
  • غافلگیری بزرگ باشگاه سپاهان؛ مورایس چطور مسلمان شد؟ | یک حادثه و یک نفر!
  • تصمیم بزرگ: مورایس چگونه مسلمان شد